۱۳۹۹ دی ۱۱, پنجشنبه

ماهنامه سیاسی و مدنی قدرت حق شماره 8

 ماهنامه سیاسی و مدنی قدرت حق

نشریه مستقل هواداران حقوق بشر


 

ما هواداران مستقل حقوق بشر، خواهان احترام به حقوق ذاتی (حقوقی که در زمان زایش همراه ماست چون نفس کشیدن، دیدن، شنیدن، رشد، احساسات و... ) و شهروندی (وظیفه جامعه برای امکان رشد حقوق ذاتی چون امنیت زندگی، رفاه، بهداشت، آموزش، پرورش و...) انسان ها هستیم.

 

برای آگاهی در زیر چند ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر را اعلام می کنیم

 

 

ماده 24: حق استراحت و فراغت

هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و به خصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی های ادواری ، با اخذ حقوق، ذیحق می باشد.

 ماده 25: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه

الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.
ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.

 ماده 3 منشور حقوق بشر  و  ایران

احمد حاجی قادری مرحومی

اینک بررسی و مقایسه اجمالی ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و وضعیت اجرائی آن

(حق حیات برای همه)

1 . ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر

هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد .

 نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با آزادی، حق زندگی و امنیت شخصی

اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: اصل برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‌شود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود.

اصل 32 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:هیچ‌کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم وترتیبی که قانون معین می‌کند.

در صورت بازداشت‌، موضوع اتهام‌ باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا" به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثرظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع‌صالحه قضائی ارسال و مقدمات محاکمه‌، در اسرع وقت فراهم‌گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود.

اصل 156 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:  وظایف قوه قضاییه : قوه قضاییه قوه‏ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشنده به عدالت و عهده‏دار وظایف زیر است‏:

 ۱ - رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین می‌کند.

 ۲ - احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهایمشروع.

 ۳ - نظارت بر حسن اجرای قوانین.

 ۴ - کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.

 ۵ - اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین

 . نگاهی به وضعیت اجرائی ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران

حق حیات در جمهوری اسلامی ایران چگونه تعیین می گردد؟ حکم اعدام حکم قتل شخصی از طرف دولت و یا از لحاظ شرعی می‌باشد که از جانب ولی‌ جامعه یا حکومت  صادر میگردد. و به شیوه‌های مختلفی‌ از جمله چوبه دار و یا سنگسار و غیره ... اجرا میگردد. و در قوانین قضائی جمهوری اسلامی ایران این حکم بصورت واضح به چشم میخورد.به طور مثال:

مطابق ماده ٢٢٤ قانون مجازات اسلامی مجازات زنا در مواردی اعدام تعیین شده است (از جمله زنا با محارم نسبی، زنا با زن پدر و زنا مرد غیر مسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است.)

ماده ٢٣٤ قانون مجازات اسلامی که مجازات لواط را برای مفعول در هر صورت و فاعل (در صورت عنف، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان) اعدام تعیین می کند

ماده ٢٦٢ قانون مجازات اسلامی است که مجازات سب النبی (دشنام به پیامبر) را اعدام تعیین می کند

1-      ماده ٢٨٦ است که عنوان می کند که هرکس به طور گسترده، مرتکب جرایمی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی و نشراکاذیب شود، به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور شده، مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می شود.

که مطابق این ماده هر نوع نوشته ای (شامل گزارش، تحلیل و...) که مخالف تفکر رسمی حکومت و یا برداشت رسمی حکومت از دین باشد، می تواند در منظر دادگاه کذب محسوب شده و حکم اعدام را برای نویسنده آن در پی داشته باشد

از سوی دیگر اخیراً نیز قتلهای دولتی به قدری زیاد شده است که موجبات اعتراض و عکس العملهای جامعه جهانی را فراهم آورده است .

 لکن متاسفانه این قتلها ریشه در بدو تاسیس انقلاب اسلامی ایران داشته و حتی در سالهای اولیه انقلاب، . اعدام های سران رژیم پهلوی

2 .  کشتار جمعی جوانان دهه 60 از خرداد 1360 به بعد

 . کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 1367، آنقدر زیاد بود که بارها سازمانهای حقوق بشری جهان، دولت جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده بودند

 .  قتل‌های زنجیره‌ ایی که براساس فتوای روحانیان در قدرت انجام شده که حدس زده میشود بیش از 100 نفر باشند و در سال ۱۳۷۸ بصورت علنی توسط دولت اقرار و اعلام گردید .

در حال حاضر ١٣٣ کشور مجازات مرگ و اعدام  را در قوانین خود و یا درعمل لغو کرده اند 

 و اگر حکومتی آنرا اجرا کند از ناقضان حقوق بشر بشمار میاید ، لکن علیرغم اینکه حقوق بشر حق حیات را برای تمامی‌ اعضائ جامعه حقی‌ مسلّم دانسته و آنرا جزو حق اولیه جامعه می‌داند ، متاسفانه ایران جز معدود کشورهایی است که مجازات مرگ را هنوز لغو نکرده است .

شکنجه نیز نوع قتل تدریجی‌ محسوب میگردد و البته مجدداً از جانب حکومت لزوم اجرای پیدا می‌کند که در بسیاری از موارد مجازات مرگ از طریق همین شکنجه یا اعمال خشن، غیرانسانی و تحقیر کننده صورت می گیرد از جمله مجازات سنگسار که در مورد زنای محصنه صورت می گیرد و طی آن شخص مورد سنگسار توسط ضربات سنگ با تحمل درد فراوان، به تدریج از بین می‌‌رود

حکم اعدام در ایران تنها از جانب قوه  قضاییه نبوده و رهبر جامعه نیز میتواند با اختیاراتی کسی‌ را مخالف نظام خوانده و یا مخالف دین رسمی مملکت دانسته و حکم ارتداد را صادر کند که این خود حکم اعدامی این بار از جانب دین به شخص یا اشخاص نسبت داده میشود و وی را مستحق اعدام می شمارد.

بر هر حال کودکی که در سراسر دنیا متولد می شود ،حق مسلمی به نام حق حیات دارد و جامعه نیز بایددر رشد و نمو وی تمامی‌  تلاش خود را بکار گیرد و اختلافات فرهنگی‌ و یا عقیدتی‌ نبایستی زمینه ساز احکامی چون اعدام یا شکنجه در خصوص شخص شمرده شده و یا مجوز سلب حیات وی گردد،

ایران در گذشته نیز(قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷) این احکام را اجرا می‌نمود

امید به روزی که این حکم در هیچ جای این دنیا اجرا نگردد.

سلام به دنیای شاعران

مصطفی حاجی قادری مرحومی

صفحه دیگری را میگشاییم و به زندگینامه شاعران گرانقدر ایرانی دل مشغول میداریم ،درود بر سرزمینی که سرتاسرش مزین به نام شاعران ونویسندگان و انسانهای آزاده است.

فروغی بسطامی

میرزا عباس فرزند موسی، معروف به میرزا عباس بسطامی با تخلص فروغی، در سال ۱۲۱۳هجری قمری،  در هنگام سفر خانواده اش به کربلا زاده شد. . پس از چندی به همراه خانواده‌اش درساری مازندران اقامت گزید. او پس از مدتی به گرگان آمد. او در نوجوانی در زمان فتحعتی شاه، مدتی را در شهر بسطامیه به سر  برد؛ وزهمان‌روی به بسطامیمنتسب گشت. او چندی را نیز در شهرکرمان ، در خدمت حسنعلی میرزا شجاع السلطنه گذراند که در همان دوران، بنا به درخواست شجاع السلطنه، تخلص خود را به نام فرزند او «فروغ‌الدوله»، فروغی نهاد. فروغی بسطامی تا پیش از آن در شعرهایش، تخلص مسکینرا به‌کارمی‌برد.

فروغی بسطامی از غزل‌سرایان دوره قاجار بود. او شاعر معاصر سه تن از پادشاهان قاجار بود: از زمان فتحعلی شاه نامور گشت، و در دوره‌های محمد شاه و ناصرالدین شاه به کار خویش ادامه داد. او شاعری بود که در شعرهایش پادشاهان نخستین قاجار را می‌ستود.بیشترین و برجسته‌ترین شعرهایش در قالب غزل است. فروغی بسطامی از جرگهٔ شاعران صوفی‌منش بود. او در بهترین غزل‌های عارفانه‌اش لطافت و شیرینی را با رسایی و سادگی واژگان، به‌هم می‌سرشت.هرچند که گفته می‌شود فروغی بسطامی، حدود بیست‌هزار بیت شعر داشته‌است، اما آنچه از او برجا مانده‌است و در زمان خود او هم به صورت پیوست دیوان قاآنی به چاپ رسید، چیزی در حدود پنج‌هزار بیت است.وی در سن 61 سالگی چشم از دنیا فرو بست.

یکی از اشعار زیبای وی را در زیر به رشته تحریر در آوردم ،خاطرات زیبایی را برایم تداعی کرد.

مردان خدا پرده ي پندار دريدند

يعني همه جا غير خدا يار نديدند

هر دست که دادند همان دست گرفتند

هر نکته که گفتند همان نکته شنيدند

يک طايفه را بهر مکافات سرشتند

يک سلسله را بهر ملاقات گزيدند

یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند

یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند

جمعي به در پير خرابات خرابند

قومي به بر شيخ مناجات مريدند

يک جمع نکوشيده رسيدند به مقصد

يک قوم دويدند و به مقصد نرسيدند

فرياد که در رهگذر آدم خاکي

بس دانه فشاندند و بسي دام تنيدند

همت طلب از باطن پيران سحرخيز

زيرا که يکي را ز دو عالم طلبيدند

زنهار مزن دست به دامان گروهي

کز حق ببريدند و به باطل گرويدند

چون خلق در آيند به بازار حقيقت

ترسم نفروشند متاعي که خريدند

کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است

کاین جامعه به اندازه هر کس نبریدند

مرغان نظرباز سبک سير فروغي

از دامگه خاک بر افلاک پريدند

 

دختران خیابان انقلاب چه کسانی هستند؟

سحر حاجی قادری مرحومی

مریم شریعتمداری، یکی از "دختران خیابان انقلاب" که در ترکیه درخواست پناهندگی داده، شامگاه ۱۷ شهریور در لایو اینستاگرامش خبرداد که پلیس ترکیه دستگیرش کرده است. او گفته بود که پلیس به دلیل آنچه "ثبت نشدن درخواست پناهندگی" او خوانده، قصد داشته او را به ایران بازگرداند. اما به گفته خانم شریعتمداری با رسانه‌ای شدن این خبر و حضور وکیل، مسئله بازگردانده شدن اون به ایران منتفی شده است.

زمستان سال ۱۳۹۶ گروهی از زنان ایران در حرکتی نمادین با اهتزاز روسری خود در خیابان‌های پررفت و آمد تهران اعتراض به حجاب اجباری را نشان دادند. آغاز این حرکت از خیابان انقلاب تهران بود اما در سایر مناطق تهران و حتی شهرهای دیگر هم دنبال شد. پیروان این حرکت، معمولا با عنوان "دختران خیابان انقلاب" شناخته می‌شوند.با گسترش دامنه اعتراضات به سبک "دختران خیابان انقلاب" بود که مقام‌های امنیتی دستگیری‌های گسترده زنان پیرو این حرکت را آغاز و تهدید کردند که معترضان به حجاب اجباری از این پس با اتهام "تشویق به فساد" روبه‌رو خواهند شد.

بسیاری اقدامات "دختران خیابان انقلاب" را تحولی در خواست دیرین زنان جهت مقابله با حجاب اجباری می‌دانند. چهل سال پس از اعتراض "ملیحه نیکجومند" علیه حجاب اجباری در اسفندماه ۱۳۵۷ و در نزدیکی دانشگاه تهران که آن نیز بر بلندای مینی‌بوسی بود، زنان و دختران خیابان انقلاب بر بلندی دیگری ایستادند و این بار در سکوت و با وجود تهدیدهای امنیتی خواست خود را بیان کردند.

        دختران 'خیابان انقلاب'، نماد 'انقلاب زنانه' در ایران

        ۲۲ روایت از 'دختران خیابان انقلاب'؛ ادامه یک کشمکش چهل ساله

        از چهارشنبه‌های سفید تا دختران خیابان انقلاب

اما چه کسانی این حرکت را آغاز کردند و حالا در چه شرایطی هستند؟

ویدا موحد

تصویر ویدا موحد در خیابان انقلاب

 در این گزارش به تعدادی از زنانی که به عنوان چهره‌های شناخته شده این جریان نامشان در رسانه‌ها مطرح شده اشاره شده است. با این توضیح که بسیاری از پیروان این حرکت اعتراضی، ناشناس مانده یا اطلاعات کمی از آنها در دست است و نیامدن نام این افراد به دلیل نبود اطلاعات کافی درباره آنها یا در مواردی حفظ حریم خصوصی افراد بوده است. رسانه‌های ایران در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ گزارش‌هایی از بازداشت ۲۰ تا ۳۰ نفر در رابطه با این حرکت اعتراضی خبر داده بودند.

صبح روز چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۶عابرانی که از خیابان انقلاب، تقاطع وصال می‌گذشتند هیچ فکر نمی‌کردند زنی که روی یک جعبه مخابراتی ایستاده و روسری سفیدش را در هوا گرفته آغازگر پویشی خواهد شد که لقب دختران خیابان انقلاب را به خود خواهد گرفت. ویدا موحد به عنوان اولین دختر خیابان انقلاب شناخته می‌شود.

 

ویدا موحد در میدان انقلاب تهران، آبان ۱۳۹۷

همزمان با انتشار تصاویر گسترده او بود که خبر دستگیریش هم منتشر شد. اولین "دختر خیابان انقلاب" پس از دومین کشف حجاب خود در میدان انقلاب در آبان ۱۳۹۷ به یک‌سال حبس تعزیری محکوم شد. او در حالی که بادکنک‌های رنگی در دست داشت این بار از گنبد فیروزه‌ای میدان انقلاب بالا رفت تا برای دومین بار به حجاب اجباری اعتراض کند.

        ویدا موحد به یک‌سال زندان محکوم شدپس از این اقدام بود که "دختر خیابان انقلاب" از سوی شعبه ۱۰۹۱ مجتمع قضایی ارشاد به اتهام "تشویق مردم به فساد و فحشا از طریق کشف حجاب" به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. تصویر او، ایستاده بر سکوی مخابراتی بدل به سمبلی شد که زمینه اعتراضات بیشتر زنان و دختران را فراهم ساخت.

نرگس حسینی

نرگس حسینی بعد از آزادی از زندان، بهمن ۱۳۹۶در بهمن ۱۳۹۶، نرگس حسینی دومین زنی بود که با ایستادن بر یک سکو در خیابان انقلاب تهران روسری خود را برداشت تا اعتراضش را به حجاب اجباری نشان دهد. او همانجا بازداشت شد و بعد در ۲۸ بهمن به قید وثیقه از زندان قرچک ورامین آزاد شد.

اعظم جنگروی در خیابان انقلاب بهمن ۱۳۹۶

روز ۲۶ بهمن ۱۳۹۶ بود که اعظم جنگرَوی با بالا رفتن از سکوی مخابراتی خیابان انقلاب؛ درست همانجایی که ویدا موحد اولین‌بار بر آن ظاهر شده بود با برداشتن روسری اعتراض خود نسبت به حجاب اجباری را نشان داد.این بار اما عابرانی که از خیابان انقلاب می‌گذشتند در برابر شیرینی فرانسه پا سست می‌کردند و به اعتراض خاموش دختری دیگر از معترضان "دختران خیابان انقلاب" خیره می‌شدند.

اعظم جنگروی

 یکی از دختران انقلاب: قوه قضاییه ایران حکم طلاقم را باطل کرده استجامعه هنوز از اعتراضات دی ماه ملتهب بود و همین امر سبب ازدحام در اطراف سکوی "اعظم جنگروی" بود. فیلم‌های منتشر شده گویای این بود که در میان ازدحام یک مامور نیروی انتظامی او را از بالای سکویی که بر آن ایستاده بود به پایین پرتاب می‌کند.

اعظم جنگروی پس از دستگیری و در دادگاه بدوی به سه سال حبس محکوم شد. با این حال مجازات عجیب دیگری نیز در انتظار او بود. حکم طلاق وی از سوی قوه قضائیه باطل و حق حضانت تنها دخترش از او گرفته شد.خانم جنگروی کارمند مرکز مطالعات و تحقیقات زنان بود و پس از این جریانات از محل کار خود اخراج شد. اعظم جنگروی درمصاحبه‌ای با رویترز گفته بود که بالا رفتن از سکو و اعتراض به حجاب اجباری را به خاطر دخترش انجام داده است.

شاپرک شجری‌زاده

شاپرک شجری زاده که گزارش شد پس از اعتراض در خیابان قیطریه تهران در بازداشت کتک خورددوم اسفند ۱۳۹۶ بود که یکی دیگر از دختران خیابان انقلاب این بار در شمال شهر تهران و در محله قیطریه شال سفیدش را از سر گرفت و بر سر چوبی به اهتزاز درآورد.

دختران انقلاب در این برهه با فشارها و محدودیت‌های بسیاری مواجه شده بودند.سکوها تغییر شکل داده شده بود و سطحی شیب‌دار به آن اضافه شده بود تا ایستادن روی آن ممکن نباشد. از سویی مقام‌های امنیتی معترضان را تهدید کرده بودند که به جای دو ماه زندان یا جریمه ممکن است با احکام سنگین‌تر و حکم زندانی تا ۱۰ سال رو‌به‌رو شوند. این داستان زنی است که از پوشیدن روسری در ایران خودداری کرد.شاپرک_شجری_زاده؛ آنچه گفت، آنچه شنید شاپرک شجری‌زاده در این شرایط دستگیر و طبق گفته وی در بازداشتگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او همچنین به دلیل شرایط بد نگهداری در انفرادی و عدم دسترسی به وکیل دست به اعتصاب غذا زد. شاپرک شجری‌زاده پس از یک هفته بازداشت در روز نهم اسفند با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد و پس از مدتی از ایران خارج شد. بی‌بی‌سی جهانی در سال ۲۰۱۸ وی را در فهرست زنان تاثیرگذار و الهام بخش آن سال قرار داد.

مریم شریعتمداری

 در این صحنه یک مامور پلیس مریم شریعتی را هل می‌دهد که باعث شد او زخمی شود چهارم اسفند سال ۹۶ بود که مریم شریعتمداری دانشجوی دانشگاه امیرکبیر با بالارفتن از سکویی که حالا به نام "سکوی آزادی" نامیده می‌شد روسری از سر برداشت و مانند دیگر دختران خیابان انقلاب آن را در هوا گرفت. اقدام او این بار واکنش خشونت باری در برداشت. یک مامور پلیس او را که روی جعبه مخابرات ایستاده بود هل داد که باعث شد زخمی شود.

این اقدام جدای از واکنش‌های داخلی و خارجی، سبب شد پس از ویدا موحد تصویر هل دادن او در شبکه‌های اجتماعی و دیوارهای شهری به شکل گسترده منتشر شود.نسرین ستوده، وکیل خانم شریعتمداری پس از چندی اعلام کرد که موکل او به اتهام "تشویق به فساد از طریق کشف حجاب" به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.           دیده‌بان حقوق بشر: ایران پیگرد زنان در اعتراض به حجاب اجباری را متوقف کند

به مریم شریعتمداری مدتی بعد از ایران خارج و در ترکیه ساکن شد. اقدام به دیپورت وی توسط اداره مهاجرت ترکیه در شهریورماه امسال واکنش‌های بسیاری را برانگیخت و او روز بعد از دستگیری در اینستاگرامش گفت فعلا آزاد شده است. مسعود برزین، وکیل دادگستری در آنکارا در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی گفت که پلیس به دلیل نداشتن مدارک اقامتی خانم شریعتمداری را دستگیر کرده بود و بیم آن می‌رفت که مریم شریعتمداری به ایران بازگردانده شود. خانم شریعتمداری بعد از آزادی در اینستاگرامش گفت یک ماه فرصت دارد تا مدارکش را کامل کند

 

خانواده و نقش زن در ان

حلیمه حسن سوری

خانواده، مناسب ترین نظام برای تأمین نیازهای روحی و معنوی بشر است.

مجمع جهانی سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ در تاریخ ۲۰ سپتامبر، ۱۵ مای برابر با ۲۵ اردیبهشت را روز جهانی خانواده اعلام کرده است.

هدف از گرامیداشت روز خانواده، اهمیت جوامع جهانی به خانواده به عنوان اصلی ترین رکن جامعه و برطرف کردن مواردی است که در دنیای امروز  خانواده و این کانون گرم را تهدید میکند.

همچنین روز جهانی خانواده فرصتی است برای بالا بردن سطح اگاهی عمومی در مورد مسایل مربوط به خانواده و ربط ان در جوامع مختلف است. در حالی که اگر زن سرپیچی یا تخلف کند ضمانت اجراهایی  در قانون برای این سرپیچی در نطر گرفتهشده است که از این ضمانت اجراها میتوان به عدم پرداخت نفقه به زنی که ازتمکین مرد خارج میشود نامبرد. ماده 1108[4] قانون مدنی: "چنانچه زن از وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود."حمایتقانون باعث شده که مردان از این اجبار قانون علیه زنان استفاده نموده ودر صورت عدم تمکین نوعی ازخشونت واجبار را بر زنان تحمیل نمایند.

ضمانت اجرای عدم پرداخت نفقه پشتوانه قدرتمندی است برای مردان که تجاوز به تن وجسم زن راحققانونی خود دانسته وخشونت جنسی را نسبت به زنان اعمال نمایند.در بسیاری موارد عدم رضایت زنان بهتمکین باعث می شود که در معرض خشونتهای دیگری نیز قرار بگیرند که میتواند خشونت جسمیوفیزیکی و ضرب وشتم از جانب مردان باشد. به همین خاطر زنان در راستای تهدید قانونگذار به عدم پرداخت نفقه وعدم پذیرفتن اطاعت مطلق ازرییس خانواده تلاش میکنند که بتوانند قدرت اداره خود رااز نظر اقتصادی داشته باشند. در صدر اسلام شرکت زنان و نقش انان فقط در خانه و وظایف انان در منزل تعریف شده در صورتی که امروزه بخشی از وظایف اقتصادی وتامین معاش را که قانون بر عهده مردان گذاشته را بردوش گرفته وپا به پای انان در تامین معاش خانواده تلاش میکنند.[13]

وتنها خواسته شان بی گمان برابری وتساوی حقوقشان با مردان است.زنان در ایران از لحاظ مالی استقلال اندکی دارند و گاهی فقط با پس‌اندازهای جزیی زندگی می‌کنند و همان مبلغ را نیز بعد از جمع‌آوری دوباره به پیکره خانواده برمی‌گردانند. هنگامی که زنان شاغل بازنشسته می‌شوند یا سن‌شان بالا می‌رود و در برخی موارد سرپرست خانواده را از دست می‌دهند، احتیاج دارند از استقلال مالی کافی برخوردار باشند تا بتوانند مشکلات‌شان را حل کنند که متاسفانه در ایران زنان پشتوانه ای برای حمایت ندارند.زنان سرپرست خانوار در ایران روز به روز در حال افزایش است بیمه ی تامین اجتماعی یکی از مهم ترین نیازهای زنان سرپست خانوار یا بی سرپرست می باشد اما بعد از سالها تنها زنان با بیش از سه فرزند میتوانند از بیمه استفاده کنند اما دولت بازهم همه ی زنان بیش از سه فرزند را هم نتواست  زیر پوشش  خود قرار دهد..زنان در ایران در خصوص کاریابی با مشکلات بسیاری روبه رو هستند که همه از تبعیض علیه زنان نشات میگیرد و این تبعیض شامل بیمه انان نیز میباشد.بیش از 80 درصد شاغلانی که بیمه نیستند زنان هستند.

 نقش زن در خانواده و جامعه غیر قابل انکار است و بی توجهی به آن تبعات فردی، خانوادگی واجتماعی زیادی را در پی دارد. عوامل زیادی چون خشونت، تبعیض جنسیتی بی توجهی و نادیده گرفتنبر این قشر مهم تاثیر مخرب فراوانی گذاشته است.از جمله تبعات حاصل از خشونت علیه زنان طلاق،روابط فرازناشویی، ایجاد اختلالات و مشکلات روانشناختی، روسپیگری، افزایش تعداد فرزندان بی سرپرست، فرار فرزندان از منزل، پرورش سبک فرزند پروری نامطلوب، کاهش اعتماد به نفس، کاهشعزت نفس و روی آوردن به مصرف مواد است بر اساس این موارد سلامت روان زنان کاهش یافته واختلالاتی چون افسردگی، اضطراب و آسیب به خود به وجود می آید. بنابراین زنان با خلق و روحیهنامناسب و مضطرب نمی توانند در خانه و جامعه به خوبی ایفای نقش کنند. به همین ترتیب کم کم ازجامعه و افراد فاصله می گیرند این زنان مادرانی هستند که کودکانشان پر از خلل هستند و اناده پذیرش اسیب ها.آمارها حاکی از آن است که در دهه اخیر درصد طلاق بسیار بالا رفته، به طوری که می‌گویند در شهرها از هر 3 ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود که متاسفانه پیامدهای جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.1-  عدم شناخت از یکدیگر قبل از ازدواج.برای شناخت صحیح، زوج‌ها ابتدا باید خود را بشناسند و زمانی که به خودشناسی رسیدند در درجه  بعد به دنبال کسی باشند که با توانایی‌ها و ارزش‌هایشان همخوانی داشته باشد. برای شناختن یکدیگر باید چند ملاک و معیار را مورد بررسی قرار دهند از جمله:از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه هم باشند، زیرا نگاه و گفت‌وگوی فضای زندگی از این مدخل است به لحاظ مذهبی در یک راستا باشند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند. تفاوت سنی را در نظر بگیرند.باید هر دو طرف از ظاهر و آراستگی شریک زندگی‌شان خوش‌شان بیاید.میزان یکسان انرژی.توجه به عادت‌های شخصی،میزان پول خرج کردن که متاسفانه در ایران خانواده ها تصمیم گیرنده هستند و اجازه ولی لازم است و زن و مرد شناخت کافی به هم ندارند.

رای مثال تعداد زنانی که از مشکلات روانشناختی چون وسواس و اظطراب همسر رنج میبرند و در جامعه هم هیچ حمایتی نمیشوند نه میتوانند به ارگان خاصی مراجعه کنند نه میتوانند به مراجع قانونی شکایت کنند.مثالی از عدم شناخت کافی قبل از ازدواج فیلم ملی و راه های نرفته اش ساخته خانم تهمینه میلانی که ازشون تشکر میکنم با این همه محدودیت ها گوشه ای از مشکلات زنان در ایران رو به نمایش گذاشتند و پیشنهاد میکنم همه ی دختران جوان این فیلم رو یک بار ببینند. همچنین به علت سنت های اشتباه و مرسوم در جامعه زنان باید بسوزند و بسازند تا دامان طلاق خوشی را از بقیه اعضای خانواده نگیرد در صورتی که باید این فرهنگ از یک جا شروع به ترمیم شود.ما باید از خود شروع کنیم به همه با چشمی نگاه کنیم که حق زندگی دارند و قضاوت نکنیم کسی را با توجه به پیشینه ی خانوادگی ازدواج یکی از حساس‌ترین وقایع زندگی انسان و از مهم‌ترین نهادهای جهان، حداقلی از سن را برای آغاز این مرحله از زندگی، ضروری دانسته‌اند. ولی متاسفانه امار ازدواج کودکان در ایران بسیار زیاد است ایران ۱۵۰۰۰ کودک بیوه دارد.در برخی مواقع خانواده با ازدواج در سن پایین مخالف هستند اما فرزندان بر آن اصرار دارند و احساسمی کنند که مستقل می شوند وقتی افراد در شرایط غلط ازدواج می کنند زندگی موفقی نخواهند داشت.  ازدواجزود هنگام دختران  مصداق خشونت جنسی و کودک آزاری است.با ادامه یافتن ازدواج کودکان در جامعه، اندکاندک تبدیل به یک جامعه نابالغ میشویم. جامعهای که رشد کافی نیافته و بلوغ فکری ندارد. در دنیا کودکانیزیادی وجود که زیرسن 14 سالگی مادر شدن این مادران کودکانی پرورش می دهند که خود سرمایه فرهنگیندارند و همچنین سرمایه اقتصادی وی هم از بین می رود این درحالی است که اشتغال و تحصیل منابعی برایابراز وجود اجتماعی زنان است. استقلال مالی امنیت اقتصادی، تایید و احترام به زنان می دهد که این سه مولفه لازمه خود شکوفایی زن است وزن تصور می کنند به مرحله ای رسیده که دیگران را از داشته های خود بهره مند کند زنی که فرصت تحصیل واشتغال را از دست می هد به لحاظ سرمایه مادی ضعیف می شود که این ضعف را به فرزندان خود انتقال میدهد.یکی از حقوق انسانی هر شهروند حمایت حامعه از او می باشد مخصوصا اگر کودک باشد جامعه وظیفه حمایت و برقراری امکانات اموزش برای انان را دارد.به امید اینکه هر چه زودتر شاهد کاهش ازدواج کودکان باشیم.

گفته های نیلوفر ایمانیان  نویسنده کتاب نیلوفرانهاگر زن در نگاهت ضعیف است چرا بیشتر جنگ ها بر سر عشق یک زن بوجود امده است...

زنان محبت خدایند،زنان چشمه ی اعتماد به نفس تو هستند،زنان استانه ی صبر هستند.

نشکنیم صبرش را که جهنمی شود دنیا

اراده کند تو حتی خودت را هم نداری چرا که اقتدار نداری،استواری نداری،عشق و اعتماد به نفس نداری، میشکنی در خودت

وقتی زنی پر از اعتراض باشد و مهر سکوت بر لب, فقط لحظه ها را تا سفیدی تمام موهایش میشمارد،

زن انتقام نمیگیرد اما این ملکه ی محبت و زیباییه خلقت،سربازانی محافظ دارد که اشک هایش را می شمارند و تورا در فلاکت و درد غرق میکند،

زن را خدا افرید و کانون خانواده قرار داد تا بدانی که خانواده بدون ارامش و اقتداره زن گسستنی ست،

گرمای زندگیت را و شیرینی و تداوم زندگی را با درد زایمان به تو بخشید تا با دیدن دردها و شنیدن ناله ها و فریادهایش هر روز به یاد بیاوری از خودگذشتی و عشق را،به یاد بیاوری که فرزندت چقدر عزیز است و چه رنج های عاطفی برای امدنش کشیده ای پس دنیا را جای زیباتری کنی برایش،  نه اینکه بی تفاوت بگذری از رنج های یک زن و با قانون دروغی که درد زایمان برای تنبیه زنان در عدل الهی ست خوشحال شوی.چقدر ادمان ابله هستند که این چنین مادر را قضاوت می کنند.

درد زایمان فقط برای جوشیدن همیشگی عشق خانواده است

درد زایمان برای تجلی عشق همسرت است

در اوج سختی و درد موجودی شگفت متولد میشود و به انی از یاد میبرد همه ی دردهارا.

درد زایمان تجلی قدرت یک زن است که تمام سختی های زندگیت را چون اب روان میشورد و به زیباترین لحظه ی زندگیت تبدیل میکند،

و تو قدر بدان زنان را که مقدسند، که جوهر عشق و محبت اند

کنارش باش،حامیش باش و به انتخابت احترام بگذار که عشق او همیشه حلال دلت است.

بکار بذرهای محبت را در درونش،او را سرشار از عشق و محبت کن

تا اگر روزی افتاب سختی ها بر تو بارید و در گرمای خفه کننده ای،تشنه محبوس شدی، ان سایه ی بذر و محبت که در درونش کاشتی تو را پناه دهد و با عشقش سیرابت کند و برای موفقیتت در دل خاک ریشه بدواند و تو را صاحب خوشبختی کند. اگر بذری نکاری درختی چگونه سایه دهد.

زن مقدس است او را دوست داشتن کافی نیست او را عشق و حمایت و درک و برابری و فهمیدن هم نیاز است... به سرمایه ات احترام بگزار

در حکومت کشورم ایران درست جایی که به تسکین دست هایت نیاز دارم تو را در اتاق انتظار و من را در اتاق بیهوشی محبوس میکنند،بشکن این قانون بی عدالتی را،می خواهم تو همیشه کنارم باشی و عاشق و محافظ خانواده

نگذار در این دنیا محبوس و منتظر، بیهوش بمانم.

 

خشونت و سرکوب چرا؟

اکبر قبادی چقاکبودی

به وضعیت امروز ایران نگاه کنیم و ببینیم کدام یک از مشکلات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بیشتر مشکل ساز شده اند ؟ خانوار ایرانی از کدام یک از مشکلات بیشتر در رنج و نگرانی است ؟ آیا تنها ایرانیان با مشکل و یا مشکلات اقتصادی روبرو هستند ؟

در حال حاضر بنا بر آماری که این نظام می دهد  : جامعه جوان جویای کار با کمبود 30 در اشتغال روبرو است . نبود در آمد کافی جهت مخارج ماهانه ،بطوری که در آمد یک خانوار 4 نفر کفاف 10 روز ماه را می کند و  تورم روز به روز افزایش می یابد  .تاثیرات سخت اقتصادی بر خانوارها و نبود شغل و آینده تاریک و دخالت خانواده ها و جو خشن اجتماعی، آمار طلاق را بالا برده است بطوری که  از هر 5 طلاق 3 تای ان در سه سال اول زندگی مشترک رخ می دهند .

 خشونتهای خیابانی و ترافیکهای سنگین و آلودگی محیط زیست ، وضعیت معیشت مردم را سخت دشوار کرده است . شهر های تهران و تبریز و اصفهان و اراک و مشهد و قزوین و ... جزو شهرهای کثیف ایران  از لحاظ آلودگی محیط زیست شده اند . رشد فحشا بطوری که آمار کسانی که به خود فروشی و یا تن فروشی دچار شده اند  به 300 هزار نفر و بیشتر ،  تخمین زده می شود و مراجعه کنندگان  به فاحشه ها حد اقل 11 تا 15 میلیون نفر می باشند . اعتیاد بی داد می کند. 5/3 میلیون تا 4 میلیون معتاد و 400 تا 500 هزار نفر الکلی آماری است که این نظام می دهد . جای بسی تاسف است که 10 در صد معتادان زنان می باشند و 30 در صد الکلیها نیز زن می باشند .

کشور ما دارد به بیابان  تبدیل می شود و حاشیه رودخانه ها به زباله دانی تبدیل شده است . اقتصاد در بخش مسکن که 37 در صد اقتصاد به آن وابسته است بخاطر بی درایتی این نظام  کاملا تعطیل می باشد . مابقی اقتصاد نیز با ظرفیت کم فعال است . به گفته مسئولین نظام 60 در صد کارخانه ها خوابیده اند و مابقی با 40 در صد ظرفیت کار می کنند . تنها مشکل در ایران اقتصادی نیست . مشکلات سیاسی که نظام حاکم بر ایران بوجود آورده ، هم سیاسی هستند و هم اقتصادی هستند و هم فرهنگی هستند که زمینه ساز از هم گسیختگی اجتماعی شده اند . بی دلیل نیست که ایران بعد از عراق غمگین ترین کشور جهان شده است . و باز بی دلیل نیست که در چند هفته گذشته گزارش از وضعیت بد روحی مردم داده می شود .

تصویر زشت فقر و خشونت و اعتیاد و طلاق و فحشا و عدم اعتماد و ناامیدی، تصویر اکثریت مردم کشور ما می باشد. حیات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ایران از بیماری خشونت بیش از حد و تضعیف حقوق، زجر می کشد و در حقیقت در حال جان دادن است . نابسامانی ها و معضلات امرهای واقع مستمر اجتماعی بوده و هستند . چرا این معضلات بوجود می آیند ؟ این سوال اصلی است

 و چه راه حلی برای آن می توان داد که امکان بازگشت ممکن نگردد ؟  پاسخ اساسی است .

هر مشکلی را که بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم 4 وجه دارد . بنا بر این 4 وجه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در یک مجموعه مستتر می باشند . بعنوان نمونه  فقر در جامعه ایران را می شود از 4 وجه مورد بررسی قرار داد تا بتوان بهتر متوجه شد که چه راه حلی برای آن بایستی داده شود که با حقوق جمعی و حقوق فردی در تضاد قرار نگیرد . پس محور بررسی و میزان برای بررسی مقدار از خود بیگانه شدن و از حق خالی شدن و از زور و خشونت پر شدن معضل مورد بررسی  می باشد  . بنا بر این خط عدالت در هر زمینه ای حقوقمداری است .

جوامع بشری دچار بیماری نبود امید و تخریب امکانات و منابع خویش شده اند . منابع بشری را بخاطر در آمدهای بیشتر ، در واقع ناعادلانه می سوزانند و جهان ما را در عصر انحطاط قرار داده اند . امسال جهان ما از سد امکان زیست با تخریب گذشت و هر چه می گذرد بیماری مرگ طبیعت جهان مزمن تر می شود . بشر امروز در الگوی سرمایه داری با مصرف بیشتر و مصرف انبوه و مصرف کالاهای کاذب ، حیات نسلهای بعدی را به خطر جدی برده است .

بشر امروز از چه می ترسد و چه باید بکند تا از این ورطه خارج شود ؟

آیا تحول را بایستی فقط نیروهای سیاسی انجام بدهند ؟

 اگر  تنها مدیران  سیاسی ، افراد آزاده بشوند مشکلها حل می شوند ؟

نقش مردم در تحول کجاست ؟

تحول اصلی را بایستی افراد جامعه انجام بدهند . اصل فکر راهنمای مردم که به روابط تخریبی نقش می دهد و به زور و قدرت نقش می دهد ، بایستی تغییر کرده  و اصل راهنمای حقوقمداری جایگزین آن بگردد . این تحول عرفان جدیدی است که بشر بدان نیاز دارد . ترسهایی در جوامع وجود دارند که امکان تحول را از فرد فرد جامعه می گیرند .این ترسها زاییده خشونت است که در طول تاریخ بوجود آمده است .  کدامین ترسها امکان تحول را از بشر می گیرند ؟

ترسهایی هستند که تصور می کنیم زودگذرند ولی  در طول تاریخ بوده و هنوز وجود دارند . این ترسها امرهای واقع مستمر می باشند .

٭  ترس از نبود امید . یکی از کشنده ترین ترسهاست . یکی از ویژه گیهای حق امید است . انسان بی امید حقوق خود را نمی بیند . تمرین به حق و داشتن صبر و استقامت راه حل خارج شدن از این ترس است . مستبدین چون مانع انسانها در برخوردار شدن آنها از حقوقشان می باشند ، بر خشونت خود می افزایند تا بتوانند این رابطه را برقرار نگاه دارند . به میزانی که بر خشونت خود می افزایند  ترس و نگرانیشان نیز شدیدتر می شود . بدین خاطر است که نیروهای سرکوب خود را بیشتر می کنند تا نکند مردم در مقابل آنها برخاسته و خواهان حقوق خود بگردند . انسان خشونت طلب امیدش به زندگی،  کوتاه است . می کوشد با خشونت و ادامه خشونت ، زمان زیست  خود را در مداری که بوجود آورده است طولانی کند . برای از بین رفتن این رابطه این مردم هستند که زور مستبد را با عمل به حق بایستی از بین ببرند و در مقابل او استوارایستاده و زیر بار زور او نروند .

٭ ترس در فقر و ناتوانی افتادن .   بسیاری از مردم بخاطر اینکه در رنج نیفتند و یا اینکه در رنج بیشتر نیفتند ، رنجی را که در آن واقع شده اند را قبول می کنند . در کشور ما برای اینکه کسی را آرام کنند مثلا می گویند برو خدا را شکر کن که به بدتر از این دچار نشده ای و یا اینکه تو شانس داشته ای به بدتر دچار نشده ای .ذهن بسیاری به مثالهای بین بد و بدترگویی خو کرده است .  اما باور به  حق استقلال و آزادی که درونی هر بشر است به او امکان خود انگیختگی می دهد و او را از این ترس نجات می دهد . 

٭  ترس  مردم در گفتن حق : اکثر آدمها می گویند ترسیدم حق را بگویم . اگر حق را می گفتم بیچاره ام می کردند و ... اکثر افراد راه گریز برای خود درست کرده اند و دروغ مصلحت آمیز می گویند . مصلحتی که خارج از حق باشد ، حرف زور است . مصلحت یعنی به گونه ای بگوییم که تصور بشود حقیقت را می گوییم در صورتی که حقیقت گفته نمی شود .راه حل در گفتن حق و ایستادن بر حق و دفاع از حق خود و دیگری است

٭ترس از ستمکار در هر شکل و در هر رابطه از ترسهای فراگیر است . انسانی که از ستمگر می ترسد می خواهد او پدر باشد ، همسر باشد و یا کارفرما باشد و یا سید علی خامنه ای باشد . کسی که از ستمگر می ترسد و اعتراض نمی کند که چرا باید حق من ضایع بشود ،  در ترس باقی خواهد ماند . راه رهایی از این ترسها عمل به حق و دفاع از حق خود و دیگری است .

انسانها بایستی از خود سوال کنند که این کسی که به آنها زور می گوید ، زورش را از کجا می آورد ؟ در واقع یک رابطه قدرت دو طرف می خواهد. انهم در طرف نا برابر.کسی که زور می گوید و کسی که زور را قبول می کند . اگر کسی زور را قبول نکند و از حق خود دفاع کند ، این رابطه از بین می رود .

٭ هر عمل زشت و نادرستیکه انسان انجام می دهد ،  در درون خود احساس ترس می کند.  با عمل به حق است که این ترس و این نگرانی را می تواند از بین ببرد . در عمل کسی که از زشت کاری در  عمل،  به حق روی می آورد ، عمل به حق در او آرامش و نیرو بوجود می آورد و به او توان می دهد که براه آزادی و زیست در نبود خشونت برود . عمل به حق بر خود می افزاید و امید بوجود می آورد. اگر عمل ضد حقی انجام دهیم ، اول اینکه از همه پنهان می کنیم و دوم اینکه مایل نیستیم برای آن عمل دلیل بیاوریم . در واقع برای عمل به ناحق خود توجیه می سازیم و بعد متوجه می شویم ، امید نداریم . و یاس در وجودمان ایجاد می شود . چون حقوق انسان ذاتی او هستند  از اینرو امکان تشخیص بین بد و خوب  و یا حق و نا حق را دارد .

وقتی انسانها در سطح جامعه به هم زور می گویند ، این زورها و این تبعیضها و این بی عدالتی ها جمع می شودو در بالای هرم قدرت و در مقامهایی همچون "ولایت فقیه" تجمع میابد وخود را نشان می دهد . بعد این" رهبر" باد کرده از قدرتی که در واقع تجمیع نیروی تک تک ما است خود را بر جان و مال و ناموس ما مردم حاکم می داند . انسانهایی که این رابطه را نمی بینند خود در گرداب قبول خشونت و یا زور گویی گرفتارند . کسانی که در مقابل زور گو می ایستند، خشونت و زور  زورگو را به بقیه نشان می دهند که  به چه اندازه ناچیز است .در اصل در مقابل استبداد از هر نوع که باشد بایستی به همین  گونه عمل کرد . آنها که به وجدان خود عمل می کنند و مدافع حقوق همگان می گردند ، صدای وجدان اجتماعی می شوند و فریاد و عمل آنها ، وجدانهای خوابیده را بیدار می کند . انسانی که مستقل و آزاد از هر رابطه خشونت زایی فکر می کند و عمل می کند ، کسی است که ایمان دارد و ایمان آورده است .  این انسان با حقوق خود و حقوق دیگران پیوند برقرار می کند . این انسان با حق در سطح جهان این همانی و یگانگی پیدا می کند .ایمان بوجود آوردن این رابطه است . بوجود آوردن رابطه حق با حق در سطح جهان جهت برقراری آزادیها است . به خود فکر کنیم ، هر زمان که به حق عمل می کنیم ، یاس و نا امیدی در ما راه پیدا نمی کند . بلکه نیروی فراوانی را بصورت شادی در خود حس می کنیم . عمل به حق در رابطه و در مسیر هستی می باشد . عمل به ناحق بر خلاف هستی است . برای تحول هیچگاه دیر نیست . هر کس از خود بایستی شروع کند . هر کس مسئول خویشتن خویش است . هر کس بایستی از خود سوال کند که کدام عمل وی به نا حق بوده و سعی در تصحیح خود بسوی حقوقمند شدن بنماید  . از عمل ناحق ،  خود را دور کند و بطرف عملی برود که همخوانی با حقوق خود و دیگران و طبیعت دارد . یاد آور می شوم ، هرگاه نیروهایی را که برای تخریب و عمل به ناحق استفاده می کرده ایم ، از این به بعد در جهت سازندگی و تحول خود در راه حقوقمداری استفاده کنیم ، رشد و تحول ما سرعت بیشتر می گیرد . و نیروهای ما بجای از بین رفتن در راه تخریب ما ، به رشد ما کمک می کنند . انسانهایی که به حق عمل می کنند زندگیشان بدون خشونت است . در واقع این انسانها در یک آرامش و ثباتی زندگی می کنند . هر اندازه از حقوق خود و حقوق دیگران و حقوق طبیعت دور شویم ، ترسهایمان در زندگی بیشتر می شوند. و در واقع زندگی مجموعه ای از ترسها و ناامیدیها می شود .و هر اندازه به حق عمل کنیم از ترسها دور می شویم و  راه دیگران را برای رسیدن به آزادی باز می کنیم، الگوی امید و زیست در حقوقمداری می شویم . انسان امروز نیاز به این عرفان دارد . این عرفان جدید می تواند انسانها را از ویرانی و تبعیض و استبداد و جنگ نجات دهد . در این راه بایستی کسانی که مدافع حقوق انسان می گردند نقش الگو و بدیل را بازی کنند .

نگاهی به وضعیت آب ايران

مصطفی حاجی قادری مرحومی

آب و هوا از ديدگاه ايدئولوژي ديني در ايران همانطور كه مي بينيم در چهل سال اخير و سركار آمدن يك نظام مبتني بر ايدئولوژي خاص ديني از بدو انقلاب اسلامي بصورت عملي برنامه اي در سطح كشور براي حفظ محيط زيست متزلزل اقلیم ایران وجود نداشت و در واقع سيستم حاكم در ابتدا هيچ درك علمي و منطقي از اين مقوله نداشت و من فكر ميكنم حفاظت از محيط زيست براي حكومت نو پاي جمهوري اسلامي يك پروژه غير ضروري و بي اهميت بود، چون در ذهنيت حالم ديني، پديده محيط زيست و آب و هوا وابسته به خداوند است نه بشر ! ، يعني بارش باران و برف،سيل و خشك سالي،زلزله، سرسبزي مراتع و ... مربوط به خشنودي یا خشم خداوند از رفتار دینی و شرعی شهروندان است. مديريت برامده از ايدئولوژي ديني و سطح اگاهي ازحفاظت محيط زيست همانطور كه همه ما مي دانيم مديراني كه در سازمان حفظ محيط زيست بعد از انقلاب ايران شروع به كار كردند ابتدا انقلابي و محفلي و سپس مدير بوده اند و در واقع هيچ كدام در امور مديريتي كشور سواد آكادميك و تجربه نداشتند فقط به واسطه آنكه پيرو نظام اسلامي بودند و در جنگ ايران و عراق شركت داشتند مدير شدند، نه بدليل تخصص و توان مديريتي، بلكه بواسطه ميزان وفاداري به حكومت به پست هاي مديريتي گماشته شدند.

حال يكي از تصميمات اين مديران رسيدن به خودكفايي در بعضي از محصولات كشاورزي بود و با طرح و برنامه اجرايي از مركز به همه استانها ابلاغ شد. نكته اي كه ميخواهم به آن اشاره كنم و مربوط به منابع آبي كشور مي شود اينست كه روشي كه اين مديران بي تجربه ترويج كردن و براي اجراي آن وام بانكي به كشاورزان اختصاص دادند حفر چاه آب در زمينهاي كشاورزي و باغها بود. بدون آنكه برآوردي از ميزان منابع آبهاي زير زميني داشته باشند كه در اكثر موارد با روش غرق آبي پروژه ها را آبياري ميكردند و هم اكنون هم با توجه به كمبود منابع آبي براي حفظ ميزان توليدات كشاورزي از اين شيوه استفاده مي كنند، اينجانب فكر ميكنم اين يك فاجعه است، يعني در اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيست و يكم كه دانش ، تكنيك و مديريت به اوج خود رسيده است مديريت دولتي ايران ساده ترين روشي كه احتياج به تفكر و برنامه ريزي ندارد را ابلاغ و ترويج كرده است. اگر دقت كنيم روش غرق آبي يك روش باستاني و اساطيري است و اصولا ما هميشه دوست داريم به ريشه هاي گذشته برگرديم.

از طرفي ديگر مي بينيم كه در مقطعي زماني آبياري به روش های باراني و قطره اي مطرح شده و در بعضي از پروژه هاي كشاورزي بكار گرفته شد ولي در سطح كلان كشوري كماكان از روش آبياري سنتي استفاده مي شد و تسهيلات بانكي مناسب به علت هزينه بر بودن روشهاي مدرن بصورت كلي بكار گرفته نشد.

از بدو انقلاب تا پايان جنگ در سال ١٣٦8 دولت هيچ برنامه اي براي حفظ محيط زيست و منابع آبي نداشت. بعد از جنگ دولت براي بازسازي اقتصادي، توسعه كشاورزي را در دستور كار قرار داد و به اين ترتيب شروع به بهره برداري بي رويه و بدون محاسبه از آبهاي زير زميني شد كه طي هزاران سال به وجود آمده بود و در يك بازه زماني چهل ساله با روند كاهشي به سمت كاهش و اتمام مي رود.

تا كنون به صورت مختصر از سياست بكار گرفته شده در مورد آبهاي زير زميني صحبت كرديم. در باره آبهاي رو زميني يا جاري نيز مديريت دولتي ايران با نگرش بر كنترل آب جاري و بكارگيري آن در جهت ذخيره آب و بهره برداري آن بوده است كه با احداث سدهاي متعدد بدون انكه در نظر بگيرند كه آيا اكو سيستم آن مناطق جوابگوي تكثر سدها و ذخيره آب خواهد بود يا خير؟همانطور كه مي بينيم نتيجه آن خشك شدن تالابها و درياچه ها است، سياست گذاري دولت بخاطر توليد چند تن محصول اضافه با عدم درك و آگاهي از واقعيت محيط زيست، منابع آب و خاك كشور را در معرض خطر و نابودي قرار دادند. تاثيري ديگري كه سدسازي و ذخيره آب بر خاك كشور گذاشت خشك شدن خاك سطحی و پيدايش پديده ريزگردها است كه سلامت انساني و حیات وحش و نباتات را تهديد ميكند. حال به يك نكته توجه كنيم! سياست سدسازي متعدد، خارج از توان اقليمي و ذخيره آب از يك طرف باعث به وجود آمدن يك رابطه منفي میان سه عنصر آب خاک هوا، به صورت زیر شد:

( خشک شدن حوزه های آب - باعث عدم رطوبت و خشکی بیش از اندازه خاک شده در نتیجه خشک شدن خاک هم باعث ورود ریزگردهای خاکی به هوا شده است ).يعني با دقت ميتوانيم ببينيم سدسازي افسار گسيخته چگونه چرخه آب، خاك و هوا را در جهت منفي و به ضرر زيست طبيعي انسان تغيير داده است و در اينجا تاثير سياست مديران از ديدگاه مذهبي را به وضوح استنباط مي كنيم كه بر پايه شايستگي هاي مذهبي و ميزان وفاداري به نظام ديني بدون آنكه در زمينه حيات و اكو سيستم زمين علم و اگاهي داشته باشند يك كشور را مديريت كرده اند. اين رابطه ناخواسته بين آب و خاك و هوا، عمق فاجعه زيست محيطي كشور ايرانرا نشان ميدهد كه در آينده بيشتر شاهد تاثيرات منفي آن خواهيم بود. وضعيت حوزه آبی درياچه اروميه  كاملا بديهي است كه تغييرات جوي در وضعيت موجود تاثيرگذار بوده ولي اگر از لحاظ مديريتي به دو درياچه نزديك به هم كه يكي درياچه اروميه در ايران و ديگري درياچه وان در تركيه است نگاه كنيم، هم اكنون درياچه وان مانند هميشه سرزنده و پر آب است وداراي چرخه اكو سيستم طبيعي عادي است ولي درياچه اروميه متاسفانه در معرض نابودي كامل قرار گرفته است.

ميخواهم نظرتان را به اين نكته جلب كنم كه دو درياچه مذبور كه نزديك بهم هستند،  نميتواند مرزهاي سياسي ساخته دست انسانها را درك كنند و تغييرات جوي هم براي آنها يكسان بوده اما داراي دو مديريت متفاوت هستند كه عدم رفتار نامناسب با آبهاي رو زميني و زير زميني باعث وارد آمدن آسيب جدي به درياچه اروميه شده است.

حال مديراني كه با روحيه انقلابي محيط زيست ايران را اداره كردند، همان مديراني بودند كه از بخشهاي نظامي و جنگي و انقلابي در همه وزارت خانه ها، مديريت را در دست گرفتند و بدون انكه تجربه علمي داشته باشند با تكرار تجربه انقلابي در سياست، مديريت اقتصادي و توليدات كشاورزي را در دست گرفتند. در سي سال اخير سطح زير كشت درياچه اروميه، يعني حوزه درياچه، از ١٥٠ هزار هكتار به ٤١٥ هزار هكتار افزايش يافته و مصرف آب در اين منطقه از١.٨ ميليارد متر مكعب به ٥٠٥ ميليارد متر مكعب رسيده است. در اثر اين وضعيت آب هاي زیر زميني كه يكي از منابع تغذيه اين درياچه بوده تقريبا به صفر رسيده است كه با تأسي از سياست غلط بهره برداري آب براي مقاصد كشاورزي، خارج از توان اقليمي از آن برداشت شده است. هم اكنون به گفته مدير مشاور و رئيس كميته محيط زيست استان، هيچ نشري از آب هاي زير زميني به سوي درياچه وجود ندارد. چاههاي حفر شده مانع نشر آب زير زميني به درياچه ميشوند ، حتي آب زير زميني جريان عكس پيداه كرده و در نتيجه ایي كه الان براي كشاورزي استفاده مي شود كيفيت مطلوب ندارد.

علاوه بر سطح زير كشت، الگوي كشت و سودآوري اقتصادي در جهت توليد محصولات آب بر بيشتر شده است.يعني از ابتداي دهه هفتاد خورشيدي تا كنون احداث باغ در حوزه آبريز درياچه افزايش بي رويه داشته است.

از طرفي كشت علوفه، كه يك محصول آب بر است بسيار زياد شده . هم اکنون ٤٣ درصد سطح كشت اين حوزه را باغ ها و زمينهاي زير كشت يونجه كه آب بر هستند تشكيل مي دهند. اين عامل هم در خشك شدن آبهاي زير زميني و هم درياچه اروميه تاثير جدي و مشخص داشته است. رسيدن به خودكفايي در توليد شير و مواد لبني و تاثير آن بر منابع آب كشور  همانطور كه ميدانيم در اجراي يك پروژه گسترده در هر كشوري، تحقيقات همه جانبه مي شود و ظرفيتها فعلي و آتي براي توجيه آن محاسبه مي شود و سپس به مرحله اجرايي مي رسد.

يكي از اهداف بلند مدت دولت خودكفايي در توليد شير و مواد لبني بود كه در ظاهر كار مثبتي است. ولي براي توليد شير در يك گاوداري كوچك با ١٠ الي ١٥ راس گاو نياز به توليد يونجه داريم كه يك محصول آب بر است، براي هر گاوداري كوچك نياز به ٦ هكتار زمين كشاورزي مجهز به كانال آبرساني يا چاه آبهست كه در سال بين سه الي پنج بار محصول يونجه از ان با روش غرق آبيبرداشت مي شود.

حال بدون توجه به اينكه منابع آبي ايران و همچنين مراتع، توان و ظرفيت توليد شير بصورت صنعتي و انبوه را ندارند شروع به احداث كارخانجات توليد لبنيات در اكثر استانها كردند كه لازم به ذكر است اين طرح براي حفظ سلامتي جامعه نبوده بلكه فقط توجيه اقتصادي و سودآوري داشته است. از طرفي ديگر باعث اشتغال زايي مي شد و بدون پيش بيني اينكه ضرري كه اين طرح به منابع ابي كشور مي رساند بسيار گسترده تر از سود مقطعي آن است. حال به وضوح مي بينيم به علت كمبود آب و سياست هاي آماتور اقتصادي قيمت شير و مواد لبني سه برابر گذشته شده است.

اگر توجه كنيم به عنوان مثال كشوري كه منابع نقتي و مشتقات آن را ندارد نيازهاي نفتي خودش را با واردات تامين ميكند، حال كشور ايران كه از لحاظ اقليمي يك كشور خشك و نيمه خشك به حساب می آید، بجاي اينكه الگوي مصرف مواد غذايي را اصلاح كند و يا بخشي از نياز كشور به شير و مواد لبني را از خارج وارد كند براي توليد آن حاضر به تخريب منابع آبي و خاكي كشور است كه هم اكنون هم بعلت كمبود آب و علوفه مورد نياز دام، شاهد تعطيلي بسياري از مراكز توليد شير و كارخانجات توليد لبنيات هستيم

 

كودكان بدون آينده

حلیمه حسن سوری

اگر چه آمار دقیقی از کودکانی که در ایران والدین زندانی و مخصوصا مادر زندانی دارند در دسترس نیست، اما اندوخته پژوهش‌های روانشناختی، در حوزه آثار زندانی شدن والدین بر کودکان بیانگر آن است که زندانی شدن والدین می‌تواند به ناتوانی کودک در بخش‌های مختلف بیانجامد بدیهی است غیبت والدین به هر علت که باشد، به ویژه در صورتی که زندان مطرح می‌شود، آثار زیان باری دارد و کودک علاوه بر برخوردار نبودن از محبت و توجه‌های والدین، متحمل کنایه‌ها و حرف و سخن‌هایی می‌شود که به جرم والدین مرتبط است.

كودکی که هر دو یا حتی یکی از والدینش در زندان به سر می برند، همواره یک احساس حقارت، شکست، سرخوردگی، خودكم بيني را با خود حمل می‌کندکه پذیرش اجتماعی، سازگاری و تمامی روابط انسانی‌اش را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد.

باتوجه به مطالعات صورت گرفته، کودکان دارای پدر و مادر زندانی نسبت به کودکانی که پدر و مادرشان را بدلیل مرگ یا طلاق از دست داده اند نرخ بالاتری از کمبود توجه، مشکلات رفتاری، و دیگر مشکلات مربوط به تاخیر در مراحل رشد را تجربه می کنند.

در حالی که در بسیاری از مطالعات، تمرکز بر آسیب های طولانی مدتی است که بدلیل زندانی شدن پدر و مادر بروز می کند٬ بخش کمی از مطالعات به تاثیر زندانی شدن دیگر اعضای خانواده نظیر خواهر و برادر بر دانش آموزان می پردازند. اتفاقی که می تواند به درگیر شدن روان کودک با اندوه٬ استرس و ننگ اجتماعی برخواسته از این رویدادها منجر شود. داشتن عضو زندانی در خانواده عامل بروز خطر است و به عنوان یکی از عوامل کلیدی "تجربه های نامطلوب دوران کودکی" شناخته می شود که "به میزان قابل توجهی بر سلامت٬ آموزش و مشکلات کودک در برقراری روابط اجتماعی اش حتی تا یک دهه بعد تاثیر گذار است." در تحقیقات مختلف این نکته مطرح شده که عوامل زیربنایی زندانی شدن والدین و تاثیر مخرب آن بر روی کودکان هنوز هم ناشناخته است. آثار ناشی از زندانی شدن پدر یا مادر ممکن است از بروز مشکلات اقتصادی ناشی از زندانی شدن آن ها٬ احساس شرم در مدرسه و یا داشتن اضطراب و وحشت از اینکه در دراز مدت شبیه به پدر و مادر خود شوند ناشی شوند.

حمل حبس، به‌خودي خود سخت است اما هميشه خود زندان تنها دشواري زنداني نيست. بيماري، اعتياد، نگراني از اداره خانواده، آسيب‌هاي درون زندان، نگراني از حضور در جامعه و اشتغال بعد از آزادي، مشكلات روحي و... گاهي قوزبالاي قوز مي‌شوند. تحمل دوري از فرزند براي زنداني حتما دشوار است اما شايد سخت‌تر از آن، روزگار مادري باشد كه مجبور است همراه با كودكش در زندان زندگي كند. واقعيت اين است كه كودكاني هستند كه در زندان به دنيا مي‌آيند و حتي در زندان بزرگ مي‌شوند؛ كودكاني كه بيرون از زندان كسي منتظرشان نيست و جايي جز زندان ندارند. اين كودكان گاهي مجبورند در همان سلولي كودكي كنند كه مادرشان البته چند مجرم ديگر تحمل حبس مي‌كنند.

درپايان باید گفت فرد زندانی به هر علتی که حبس شود، چه جرم سبک داشته باشد یا سنگین، بی گناه باشد یا گناهکار، عمد باشد یا غیر عمد، در مکانی قرار می‌گیرد که آثار سوء آن نه فقط به خود او، بلکه به فرزندان، همسر، خانواده و حتی جامعه نیز برمی‌گردد.

دلنوشته و نقاشی

سپیده کرامت بروجنی

سوختن ها....

ندانم از کجای سرنوشت برگه ها رقم خوردند

کس نگفته بود چرایی سنگلاخه ها

چراغانی اطلسی ها باور همان بهانه ها

برای نخواستن تیتراژ تکرار ها

برای از بین رفتن پینه ی باغبانها

این تَرَک ها چون حکایتی احاطه کرده قلبم را

کدامین بهانه دستاورد این راه بود؟

راه به خطا کشید و انقلاب شد

غارت ویرانگی هی هات شد

فرزانگی سوخت  همه خرمن شد

مستی و بی هودگی برهم شد

تا زنم شکوه به مهری خوش

خنده ی سُخره به مُشتی خشک

حاصل عمرم شده دیوانگی

تا دهم جان به این پروانگی

آنکه جان من افسون کند

کفر گوید به این آوارگی

 

 

تالاب ها و ارزش ان

احمد حاجی قادری مرحومی

رییس سازمان حفاظت از محیط زیست با اشاره به موضوع تغییرات آب و هوا گفت: یکی از تاثیرات منفی تغییرات آب و هوا درجهان خشکی تالاب‌ها است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روابط عمومی سازمان حفاظت از محیط زیست، معصومه ابتکار این مطلب را در دیدار سرپرست دبیرخانه کنوانسیون رامسر بیان کرد و در ادامه به اهمیت کنوانسیون رامسر به عنوان یکی از قدیمی‌ترین کنوانسیون‌های زیست محیطی اشاره کرد.

وی با بیان اینکه نام رامسر بر این کنوانسیون یکی از دلایل اهمیت آن برای جمهوری اسلامی ایران است،گفت: در شرایط کنونی به برنامه‌ریزی جدید مدیریتی و ساختاری در ساختار دبیرخانه کنوانسیون وبه روز شدن آن  نیاز داریم.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه مرکز منطقه‌ای رامسر با عنوان یکی از 6 مرکز منطقه‌ای این کنوانسیون در رامسر مستقر است، حمایت از دبیرخانه برای اخذ پروژه ها و انجام آن با کمک سازمان‌های بین المللی و GEF توسط این مرکز  را خواستار شد.

خانم آینا گروبیکی سرپرست دبیرخانه کنوانسیون رامسر که  در آستانه روز جهانی تالاب‌ها این دیدار را انجام داده از حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران از دبیرخانه و تلاش‌های صورت گرفته در راستای حفظ و حمایت از تالاب‌های بین‌المللی هامون و هورالعظیم تشکر کرد.

‌آینا گروبیکی همچنین از ایران خواست کشورهای همسایه همچون افغانستان، پاکستان و عراق را برای الحاق به کنوانسیون رامسر ترغیب و تشویق کند.

سرپرست دبیرخانه کنوانسیون رامسر سپس حمایت ایران برای تغییر ساختار کنوانسیون رامسر و کارآمد شدن این دبیرخانه را خواستار شد.

معاون امور تالاب ها و پارک های ملی دفتر زیستگاه ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست گفت:دخالت های انسانی علت اصلی خشک شدن تالاب های کشور است که خشکسالی نیز مزید بر علت است.

مسعود باقرزاده کریمی روز یکشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود:برخی تالاب های کشور فصلی هستند و به طور طبیعی در تابستان طی مدت یک تا دو ماه خشک می شوند.

وی اظهار کرد:به عنوان مثال تالاب بختگان فصلی است و در تابستان حدود 70 درصد آب آن خشک می شد اما امروزه مساله مهم طولانی شدن مدت زمان و شدت خشکی تالاب های فصلی است که از یک تا دو ماه به 7 تا 8 ماه افزایش یافته است.

کریمی ادامه داد: بر اساس آماری که در دست است حدود 40 تالاب کشور بین 50 تا 90 درصد دچار خشکی خارج از روال طبیعی شده اند، به عنوان مثال دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی 90 درصد، گاوخونی استان اصفهان 90 درصد، پریشان در شهرستان کازرون در استان فارس 80 تا 90 درصد و مهارلو در استان فارس 100 درصد خشک شده اند.

به گفته وی برخی دریاچه ها مانند چغاخور و گندمان در استان چهارمحال بختیاری و ولشت در منطقه کلاردشت در استان مازندران نیز حدود 40 تا 50درصد خشک شده اند.

وی افزود: دخالت انسان مانند برداشت بی رویه از منابع آبی علت اصلی خشک شدن تالاب ها است و از آنجا که در دوران خشکسالی نیز قرار داریم، این دو عامل در کنار هم 90 تا 100 درصد برخی تالاب های کشور را خشک کرده اند

وی در ادامه به خشک شدن چشمه طاق بستان در کرمانشاه اشاره کرد و گفت:در این گونه موارد علت به برداشت های بی رویه از منابع زیر زمینی بر می گردد به طوری که وقتی میزان برداشت ها کاهش یابد آب دوباره به آن حوضه آبی بر می گردد، این اتفاقی است که برای چشمه طاق بستان کرمانشاه افتاده و اکنون دوباره آب به آن بازگشته است.

کریمی افزود: در مناطق کارستیک مانند کرمانشاه که زمین بسیار آهکی است و درز و شکاف های زیادی منابع آبی را به هم متصل می کند، میزان برداشت های بی رویه به خوبی خود را در حوضه های آبی روی زمین مانند چشمه ها نشان می دهد.

وی گفت: البته این پدیده بسیار رایج و مرسومی نیست از این رو مطالعات زیادی در این باره انجام نشده است.

در چشمه های کارستیک، آب به دلیل حل شدن بخشی از سنگ آهک در درون زمین نفوذ می کند و در هرکجا که امکان خروج داشته باشد، در سطح زمین به صورت چشمه ظاهر می شود، چنین چشمه هایی ممکن است که به صورت فورانی نیز در سطح زمین دیده شوند.

چندی پیش چشمه های طاق بستان کرمانشاه در مدت 24 ساعت به طور کامل خشک شد. این چشمه ها از هزاران سال پیش در شمال شهر کرمانشاه و در جوار طاق های ساسانی جاری است و هزاران هکتار از اراضی کشاورزی را مشروب و آب اهالی روستای طاق بستان را تامین می کند که اکنون خشک شدن آن موجب نگرانی اهالی منطقه شده است.

حدود 250 تالاب در کشور وجود دارد که از این تعداد ۸۴ تالاب دارای اهمیت است و از این بین ۲۴ تالاب بین المللی بوده و در ردیف کنوانسیون رامسر قرار دارد

ورود فاضلاب های خانگی، صنعتی ، سموم شیمیایی و برداشت بی رویه از منابع بالادستی تالاب ها تهدیداتی است که این حوضه های آبی را تهدید می کند.

قتل های ناموسی

سحر حاجی قادری مرحومی

در جمهوری اسلامی ایران زنان به دلایل مختلفی از طرف جامعه مورد خشونت قرار میگیرند یکی از بد ترین شکل این خشونت ها قتل های ناموسی است. چرا که در خانه و خانواده که امن ترین مکان برای انسان در سراسر جهان است اتفاق می افتد.

از سال های پیش در ایران قتل های ناموسی و زن کشی وجود داشته و با گذشت سال ها هنوز این مسئله به شدت در ایران وجود دارد و در برخی مناطق حتی تشدید هم شده.

طبق آمار رتبه ی اول قتل های کشور مربوط به قتل های ناموسی است.

قتل های ناموسی و زن کشی به معنای کشتن یا به قتل رساندن همسر،مادر،خواهر،خواهر زاده و برادر زاده است که مقتول مردان یا پسران خانواده هستند.

در اکثر موارد قتل های ناموسی به دلیل حفظ آبرو اتفاق می افتد که فرد قاتل خود را حافظ آن میداند و حفظ آبرو را بر هر چیزی مقدم میداند و همچنین بسته به میزان تعصب،میزان خشونت و جنایت نسبت به زنان متفاوت است.

علت های قتل های ناموسی شامل:خودداری از ازدواج اجباری، قربانی شدن در یک تجاوز جنسی، طلاق گرفتن حتی از یک شوهر ناشایست، برقراری رابطه ی خارج از چارچوب ازدواج،سوء ظن،خیانت،اختلافات قبیله ای، و ... می شود.

انواع خشونت علیه زنان از جمله قتل های ناموسی، ریشه در: پایین بودن موقعیت اجتماعی زنان در جامعه دارد و فرهنگ پایین مردم،تعصبات قبیله ای و خانوادگی،احساس مالکیت توسط مردان به زنان خانواده،محدود بودن از نظر فکری و موقعیت زندگی، اعتیاد،ت عصبات دینی و قوانین زن ستیز در جمهوری اسلامی  ایران هر چه فاصله ی جنسیتی میان زنان و مردان کمرنگ شود از وقوع این جنایت ها کاسته خواهد شد. بضاعت مالی اندک خانواده و معضل هایی نظیر اعتیاد والدین و زندانی بودن پدر، ناخواسته دختران خانواده های نیازمند را به ازدواج اجباری وامی دارد؛ زنانی که برخی از آنان در ادامه ی زندگی اجباری و به واسطه ی رفتارهای ناپسند شریک زندگی ترجیح می دهند از خانه فرار کنند یا دست به خودکشی بزنند. آنان ممکن است حتی با مطرح کردن درخواست طلاق، از سوی خویشاوندان خود به اتهام ریختن آبرو به قتل برسند. 

گاهی اوقات هم سنت های به جا مانده از دوران جاهلی،مانند زن تا آخر عمرش باید با کسی که با او ازدواج کرده زندگی کند یا اینکه سنت ها و ازدواجات مردسالارانه که به مرد اجازه ی هر رفتاری را با زن خود میدهد موجب اتفاق افتادن قتل های ناموسی میشود.

قوانین:براساس ماده 630 قانون مجازات اسلامی اگر مرد همسر خویش را در فراش با مرد اجنبی ببیند و آنها را به قتل برساند ، قصاص و دیه از وی ساقط می شود.

حکم قتلهای ناموسی با دیگر انواع قتل ها تفکیک نشده است و به این ترتیب رسیدگی به آن و مجازات آن تابع اصول کلی و قواعد عام حاکم بر قتل عمد است. اما بر این قواعد عام به موجب مواد 220 و630 قانون مدنی ایران دو استثناء وارد شده است که هر دو مستقیماً از قول اتفاقی فقهای شیعه استخراج شده‌اند:

 1- قتل فرزند توسط پدر.

 2- قتل در فراش اجنبی. در حقیقت می‌توان ادعا کرد که تنها مواردی که بطور غیرمستقیم انواع خاصی از قتلهای ناموسی موضوع قانون قرار گرفته است همین دو مورد است.

ماده 179قانون مجازات عمومی ، در مورد پدر و برادری که دختر یا خواهر خود را با مرد اجنبی در یک فراش مشاهده میکرد و مرتکب قتل آنها میشد معافیت نسبی از مجازات قائل بود که در حال حاضر این معافیت منتفی است.

در صورتی که پدر مرتکب  قتل فرزند دختر خود شده باشد،نه حکم قصاص دارد و نه حکم دیه ولی در صورتی که مادر مرتکب قتل فرزند دختر شده باشد حکم او قصاص است و در صورت رضایت پدر و جد پدری با صلاح دید دادگاه از حکم قصاص جان سالم بدر میبرد.

دیدگاه مردم نسبت به قتل ناموسی:

در صورتی که مرد(شوهر،برادر،پدر،عمو،جد پدری)مرتکب قتل دختر یا زنی به دلایل ناموسی شده باشد دیدگاه مردم نسبت به این شخص دیدگاه کامل نرمال است و به چشم یک قاتل و جانی به او نگاه نمیشود بلکه کاملا این حق را به او میدهند که برای حفظ آبروی خانواده دست به چنین عملی زده است.

دیدگاه مردم نسبت به زنی که به قتل رسیده به نظر میرسد که نسبت به زمان های گذشته کمی دلسوزانه تر شده،اما هنوز به او به چشم یک خیانت کار و کسی که باعث بی آبرویی شده نگاه میکنند.این فرهنگ غلط و باستانی و سنت هایی است که از سالیان پیش در جامعه ی ایرانی وجود داشته است در برخی مناطق مانند مناطق کرد نشین و مناطق قبیله ای و قومی یا شهر ها و روستا های کوچک به شکل خیلی بد تر با این موارد برخورد میکنند.

جمهوری اسلامی ایران پیرو دین اسلام است و در دین اسلام تمام حقوق به مردان داده شده و زنان مانند یک برده یا جنس دوم دیده می شود.قوانین اساسی هم بر طبق دین اسلام و مرد سالاری نوشته شده پس از زنان در دادگاه نمیتوان با استناد بر قوانین دفاع کرد.

طبق ماده ی 1105 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران مرد مسئول خانواده است و اجازه انجام هر عملی به مرد داده شده است.

پیشنهادات برای کم شدن و از بین رفتن قتل های ناموسی:

1.تغییر و تصحیح قانون اساسی در جهت از بین بردن تبعیض جنسیتی

2. تصحیح آداب و رسوم و سنت های غلط

3. از بین رفتن تعصبات دینی و مذهبی

4.آموزش و فرهنگ سازی ارزش جایگاه زن در مدارس از زمان شروع تحصیل

5.ایجاد امنیت برای زنان

6.حمایت دولت از زنان بدین گونه که هر نوع خشونتی علیه زنان ممنوع شود

7.از بین بردن قوم پرستی و تعصبات قبیله ای از طریق آموزش های مداوم و نظارت های مستمر بر روابط در قبیله ها

8. تصحیح قوانین مجازات در مورد قتل های ناموسی و اینکه در مورد قتل های ناموسی علاوه بر خانواده دولت باید شاکی پرونده باشد.

اشاره ای به چند قتل ناموسی در سال اخیر:

1. 2برادر به دلایل «مشکلات اخلاقی» و «ترس از آبرو» در اقدام به قتل ناموسی، دو خواهر خود را خفه کرده  و در بیابان های اطراف شیراز دفن کردند.

2.مرد میانسال زمانی که متوجه دوستی پنهانی همسرش با مرد دیگری شد، زنش را خفه کرد و تسلیم ماموران شد.

3.مرد ۴۸ ساله‌ای در شهریار به دلیل مشکوک شدن به رفتارهای همسرش با مرد غریبه‌ای، در اقدامی جنون‌آمیز همسر ۴۵ ساله و دو دخترش که ۱۲ و ۲۲ سال سن داشتند را به دلیل سوءظن به همسرش به قتل رساند.

4.زن ۲۰ ساله در مشهد توسط برادرش قربانی قتل ناموسی شد. مرد جوان که به خواهرش شک و بدبینی شدیدی داشت متهم است او را به طرز فجیعی به قتل رسانده است.

5.مرد جوانی که از رابطه همسرش با فرد دیگری مطلع شده بود بوسیله ضربات میله، همسایه خود را به قتل رساند و پس آن خود را به پلیس معرفی کرد.

6. متهم مدعی شد چند وقت بود که به رفتارهای همسرم شک کرده و تصور می‌کردم او با مرد غریبه‌ای ارتباط پنهانی دارد به همین دلیل او را کشتم.

7. دستگیری متهم فراری پرونده قتل دختر ۱۵ ساله مشخص کرد که ماجرای این قتل که به دنبال دوستی خیابانی رخ داده است با پرونده ۲ جنایت دیگر مسلحانه در مشهد ارتباط دارد. بستگان دختر ضمن قتل دختر نوجوان، اعضای خانواده پسر را نیز به گلوله بستند.

 

بحران آب

سحر حاجی قادری مرحومی

امروزه  اب یکی از منابع مهم اکثر کشورها به حساب می اید و موقعیت راهبردی و روابط بین اللمللی کشورهای مختلف به این مسئله پیوسته است نقش آب بعنوان کالای اقتصادی توسط خیلی از کشورها پذیرفته شده است و از طرفی جایگاه راهبردی بسیاری از کشورها به آن وابسته می باشد .

اکنون که ایران به عنوان یک کشور  خشک و کم آب  با خشکسالی های متمادی  می باشد باید قبول کرد که مقوله آب می تواند به عنوان  یک کالای راهبردی  موقعیت راهبردی ایران را نیز ارتقا دهد

برای نشان دادن این موقعیت  می بایست منابع آبی  را در ایران که شامل دریای خزر و خلیج فارس  چشمه ها و رودخانه های و دریا چه ها و رود های مرزی را مورد بررسی قرار داد و اهمیت آنها را درایجاد موقعیت راهبردی  تحلیل کرد. نزدیک به 22 درصد از مرز مشترک  را رودخانه های بزرگ و کوچک تشکیل میدهند بزرگترین مرز رود خانه ای مربوط به رودخانه ارس و  کوچکترین  مرز رود خانه ای مربوط رودخانه دریج قسمتی از مرز مشترک ایران و عراق می باشد.

رشته کوههای البرز و زاگروس نیز از منابع آبی کشور محسوب می شوند ازطرفی ایران دارای رودخانه های مرزی فراوانی است که می توانددر جهت حمل کالا به کشورهای همسایه مورد استفاده قرار گیرد ایران از لحاظ  مرزهای گسترده آبی درشمال و جنوب کشور از موقعیت راهبردی  منحصر به فردی در منطقه برخوردار است همین طور وجود بزرگترین آبراه جهان تنگه هرمز در محدوده آبهای ایران و نقش برجسته آن در موقعیت ترانزیتی کشور این جایگاه راهبردی را مستحکم و نمایان تر می سازد.

 

 

ایران می بایست از این موقعیت استفاده کند.

 و با توجه به عدم رشد کشورهای منطقه و همسایه در زمینه های بهره برداری و و خودکفایی آب  تاثیر خود را در این حیطه دوچندان کند  که متاسفانه به رغم پیشرفت های زیاد در زمینه سد سازی در ایران  به دلیل عدم وجود مدیریت صحیح بر این منابع و دم توانایی مدیران در توجیه بحران آب و عدم آگاهی مدیران با خطراتی که سد ها را تهدید می کنند.

 و نبود روش های حراست از سدها بهروری از سدها نسبت به استاندارهای بین المللی کاهش یافته است در صورتیکه  کشورهای مختلف برای جبران کمبود آب با ساختن سد و مهار کردن مناسب آن انجام میدهند.

ایران میبایست با بسترسازی مناسب در این زمینه گام بردارد مدیریت منابع آب را به درستی انجام دهد تا جایگاه راهبردی خود را از لحاظ منابع آبی بیش از پیش در منطقه بهبود بخشد.

 

 

موسسین و هیئت تحریریه: 

احمد حاجی قادری مرحومی

سحر حاجی قادری مرحومی

حلیمه حسن سوری

مصطفی حاجی قادری مرحومی

مدیر مسئول:

                احمد حاجی قادر مرحومی

سردبیر:

سحر حاجی قادری مرحومی

ویرایش، چاپ و انتشار

حلیمه حسن سوری

مصطفی حاجی قادری مرحومی

ارتباط و تماس با ما:

مدیر مسئول و سردبیر

Email:

Sanahajighaderi@gmail.com

ahmadhajighadermarhomi@gmail.com

  

Tel.:

0۰۴۹17624430633

0049152185557551

آدرس پستی:

Alte Rathausstraße 40a

Twist 49767

Deutschland

 

ارزش هر شماره یک یورو

یادآوری:

- نشر هرگونه اثر، سخنرانی و اطلاعیه به معنی تائید نبوده و فقط بدلیل اعتقاد و ایمان راسخ به آزادی بیان و انتقال اندیشه می باشد.

- این نشریه با اعتقاد کامل به انتقال و گسترش افکار، استفاده و انتشار آثار چاپ شده در این نشریه را بدون هیچ محدودیتی  آزاد می داند.  

قدرت حق

اطلاعیه ۱۵۶۷ کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان

جنبش دانش آموزی1401 ایران همبستگی دانش ‌آموزان با اعتراضات سراسری در ایران در اعتراضات سراسری زن، زندگی، آزادی 1401 که منجر به کشته شدن بیش ...